به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما، ۱۰ سپتامبر برابر با ۱۹ شهریور، روز جهانی پیشگیری از خودکشی نامگذاری شده است که هدف اصلی آن بالا بردن آگاهی جهانی درباره خطرات خودکشی و پیشگیری از آن است.
13 نحوستی که باعث خودکشی می شود چطور
طلاق عاطفی
والدین باعث تفکرات یاس آلود بچه ها می شود؟ یکی از مسائلی که باعث می شود تفکر خودکشی به ذهن افراد نرسد، امید به آینده زندگی شان است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دین مداری و ایمان باعث امید به آینده در افراد می شود و حل مسئله حتی در شرایط بحرانی را برایشان امکان پذیر می کند. دین اسلام به طور مرتب از امید می گوید. سیزده علت خودکشی در گفت وگو با دکتر نصرالله منصوری، روانشناس
خانواده مطرح شده است. تفکر مربوط به نابودن کردن خود یا همان خودکشی چیزی نیست که بدون سابقه و یک رخداد قبلی در ذهن جرقه بزند و به عمل تبدیل شود. این تفکر به دنبال یک بحران شکل می گیرد و فرد پیش خود تصور می کند که تنها راه مقابله با این بحران و مشکلی که دارد، از بین بردن خود است.درحالیکه هر کسی در شرایط معمولی روانی می تواند برای رفع بحران ها و مشکلاتش راه حل مسئله را پیدا کند. برخی افراد در شرایط نامطلوب زندگی یا روانی نمی توانند در برابر مسائلشان راه حل های مطلوب پیدا کنند. شدت واکنش های عاطفی و هیجانی برخی از افراد به دنبال استرس ها و هیجانات مختلف، مشکلات خانوادگی، طلاق یا هر مسئله دیگری از سوی خود یا خانواده شان بیش از شرایط عادی است و ریسک اقدام به خودکشی درآنها افزایش می یابد. اما خانواده ها در این بین چه نقشی دارند و اصلا خودشان چقدر در بروز چنین تفکرات و اقداماتی از سوی اعضا اثرگذار هستند. در این باره دکتر نصرالله منصوری ، روانشناس و مشاور خانواده مباحثی را در گفت و گو با فارس مطرح کرده که در ادامه می خوانید: نقش خانواده در انتخاب های صحیح و ناصحیح فرزندان برای زندگی شان خانواده، کشوری کوچک و کشور، خانوادهای بزرگتر است. برتراندل راسل معتقد است که همه مردم کره زمین از یک خانواده، اما زیر سقفهای متعدد و مکانهای گوناگون هستند. انبیا الهی در مکاتب مختلف به ویژه مکتب اسلام و بالاخص تشیع برای ازدواج ارزش زیادی قائل هستند همانطور که اسلام ازدواج را فی نفسه مستحب میداند، اما معتقد است که اگر با ازدواج نکردن انسان به گناه بیفتد، ازدواج واجب است. نکته مهم در انتخاب درست همسر کفویت است اینکه یک زوج به لحاظ مسائل مختلف عقایدشان به هم نزدیک باشد و با هم تفاهم داشته باشند هرچند در مسائلی هم تفاوت بینشان وجود داشته باشد. فصل مهم تربیت کودک
یک فصل مهم زندگی مشترک، فرزندآوری است، اما در زمان مناسب و در یک شرایط نرمال که بهترین موقعیت برای فرزندپروری است و پدر و مادر میتوانند بچهها را با تعالیم ائمه معصوم آشنا کنند. معصومین نیز معتقدند که تربیت یک بچه به سه دوره تقسیم میشود، نخست هفت سال اول که کودک نیاز به محبت والدین دارد و تربیتش باید با عشق و محبت عجین شود. هفت سال دوم والدین میتوانند برای رشد جسمی، فکری و عقلی کودک او را در مسائل مختلف شریک کنند و از او مشورت بگیرند مثلا اینکه مادری دخترش را برای خرید چادر و لباس به بازار ببرد و نظرش را بپرسد. بچهها در این شرایط احساس هویت، شخصیت و دیده شدن میکنند. اما هفت سال سوم یعنی سالهای حدودا پانزده تا بیست سالگی که زمان برداشت محصول است اگر در سالهای قبل والدین خوب عمل کرده باشند که جوابش را در این سالها میبینند، اما اگر هم خوب عمل نکرده باشند، به سختی میتوانند جبران کنند، هر چند که زحمت زیادی دارد. تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس برخی از بچههایی که در سنین مختلف ممکن است تفکر خودکشی داشته باشند یا اینکه اقدام به خودکشی کنند، عموما عزت نفس پایینی دارند منتها برخی مردم جامعه ما امروز تفاوت بین عزت نفس و اعتماد به نفس را نمیدانند و این دو را با هم یکی میگیرند و مثلا میگویند فلانی اعتماد به نفس بالایی دارد یا اعتماد به نفس کاذب دارد، اما غافل از اینکه اعتماد به نفس امری اکتسابی است یعنی مثلا من با نگاه کردن به رانندگی خوب شما، جرأت پیدا میکنم و رانندگی میکنم. منتها عزت نفس به معنای عزیز دانستن خود و ذلت ناپذیری است مثلا در طول تاریخ مطرح میکنند که امام حسین (ع) شخصیتی سراسر عزت نفس بودند چرا که در مقابل سی هزار نفر با یارانی اندک قد علم کردند و احساس ضعف نشان ندادند حتی زمانی که مجروح هم شدند از ناموس و دینشان حفاظت کردند. عزت نفس وراثتی و اکتسابی است بخشی از عزت نفس انسان وراثتی است و با تولد ایجاد میشود، اما بخشی دیگر را خانواده به انسان میدهند اگر خانواده نتوانند عزت نفس خوبی به فرزندشان بدهند، جلوی چشم بچهها رفتارهای نادرست داشته باشند، صحبتهای ناجور مثل غیبت، تهمت بزنند یا دروغ بگویند، این بچه ممکن است جلوی چشم پدر و مادر کارهایی انجام دهد یا رفتارهایی بکند که نادرست باشد چرا که بچهها ضبط کننده اعمال و رفتار پدر و مادر هستند و اگر والدین در تربیت بچه دقت نکنند، در بزرگسالی همین فرزند ضربههای زیادی میخورد. من خودم کودکی را شاهد بودم که به پدر و مادرش میگفت دوست دارد پول هایش را جمع کند و اسلحه بخرد تا عموی خود را بکشد و زمانی که علت را از او پرسیدند، گفته بود که پدرش همیشه در
خانه میگوید عمویش حق آنها را خورده و کلاهبردار است! بنابراین اگر فرزندی تبدیل به پروفسور حسابی یا علامه طباطبایی و انیشتین میشود، همه اینها پدران یا مادرانی داشتند که عزت نفس آنها را حفظ کرده و پرورش داشتند. مهمترین عللی که ممکن است یک فرد روی به خودکشی بیاورد ۱۳ مورد است ۱-تحقیر توسط دیگران ۲- تحقیر توسط جامعه و خانواده ۳-تبعیض توسط جامعه و خانواده ۴- تهدید توسط دیگران ۵-مرگ عزیزان ۶-شکست عشقی ۷-اسیر شدن در دام اعتیاد ۸-متارکه و طلاق ۹-طلاقهای عاطفی ۱۰-شکستهای اقتصادی و اجتماعی (به دلیل تنگ دستی و فقر از نوع شدید) ۱۱-پیروی از آرزوهای دست نیافتنی ۱۲-بلندپروازیهای بدون برنامه و حدو مرز ۱۳-طرد شدن توسط دیگران ۱۴-از پا افتادن جسمی و روی گردانی اطرافیان ۱۵-عدم عزت نفس ۱۶-عدم اعتماد به نفس. همه این موارد با شدت، ضعف و درجات مختلف میتواند از علل خودکشی به حساب بیاید. بی بندو باری و عدم رعایت حریمها در خانواده میتواند در تفکر خودکشی افراد اثرگذار باشد. پدر و مادری که حریمها را در خانه رعایت نمیکنند آیا فرزندان یا خودشان دچار مشکل نمیشوند؟ بحث بندو بار و بی بندوباری حرف زیادی در خانواده برای گفتن دارد. پدر و مادر نقش کلیدی در تربیت نفس بچهها دارند. زمانی که خانهها میدان جنگ بین بزرگترها شده و دعوا بین زوجین امری عادی میشود، حریمها از بین میرود و خیلی نمیتوان با قوانین صحیح بر بچهها تربیت درست داشت. قوانین صحیح دعوای زناشویی خیلیها شاید بگویند که دعوا بین زن و شوهر امری اجتناب ناپذیر است بله این حرف درستی است، اما با قوانین درست خودش مثل اینکه فقط زن و مرد روی مشکلشان تمرکز کنند، به گذشته باز نگردند، با کنایه و طعنه صحبت نکنند، علت یابی کنند و در نهایت هم خوب به هم گوش دهند در این صورت میتوان انتظار داشت که این جرو بحث یا دعوا حل شود. اما اگر زن و مرد در دعوا شروع به فرافکنی کرده و مستقیم به سراغ خانوادههای هم بروند و به عیب جویی بیافتند نمیتوان انتظار داشتن یک خانواده سالم داشت. ادب و نزاکت و ولنگاری والدین قطعا بر فرزندان اثرگذار است همین الان در خیابانها دخترانی میبینیم که به راحتی حجابشان را برداشته اند و البته مادرشان هم در کنارشان همین کار را انجام داده و اتفاقا هم چقدر خوشحال هستند و به همین دلیل هم دختر حس میکند که یک پشتیبان قوی برای منکر و حامی خوب برای کشف حجابش دارد، درحالیکه تا یک دهه پیش همه مادران در زمینه حجاب خیلی محکم بودند و دخترانشان را هم تشویق به حجاب میکردند. درحال حاضر خیلی از ما گرفتار افراط و تفریط شده ایم و امام علی (ع) میفرمایند که جاهل را ندیدم مگر در دو حال افراط و تفریط. اگر در تربیت فرزندمان افراط و تفریط نداشته باشیم و جانب اعتدال را رعایت کنیم قطعا فرزندان ما به جای پوچگرایی به سعادت میرسند. من مراجعان زیادی داشتم که دست به خودکشی زده بودند زمانی که از آنها علت میپرسیدم میگفتند که خانه شان همیشه میدان جنگ بوده و از خستگی دست به خودکشی زدند در این خانه امنیت روانی برقرار نیست، پدر روی همسرش دست بلند میکند، حرفهای رکیک میزند و اینها را بچهها هم میبینند. یکی دیگر از مسائلی که گاه من در مراجعان دخترم که دست به خودکشی زده اند یا اقدام میخواهند بکنند، میبینیم تبعیضات جنسیتی است که در خانهها بر علیه دختران روانه میشود مثل اینکه برای پسرها همه چیز فراهم است، اما دختر خانه محدودیت دارد درحالیکه پیامبر خدا (ص) میفرمایند که دختر رحمت است و پسر نعمت. رحمت خدا ماندگار است، اما نعمت زوال یافتنی است. خیلی وقتها خود مادران نسبت به جنس خودشان این تبعیض را ایجاد میکنند و باعث دل شکستگی دخترانشان میشوند. طلاق عاطفی بر ذهنیت بچهها تاثیر میگذارد از مهمترین نشانههای طلاق عاطفی میتوان به کاهش چشمگیر وقت گذاشتن برای یکدیگر، کاهش وابستگیها و گیراییهای همسران در ارتباط با یکدیگر، افزایش سرگرمیهای برون زناشویی، تمرکز بر مسائل بیرون خانواده، فاش شدن رازها و اشتباهات همسران در بیرون از خانواده، عدم استفاده از راهبردهای حل مسئله، کاهش میزان نوازش کلامی، جسمانی و روابط زناشویی که منجر به روابط فرازناشویی میشود، یار گیری و وقت گذاشتن بیش از اندازه برای فرزندان که منجر به تشکیل یک ائتلاف علیه همسر دیگر میشود و بچهها را علیه طرف مقابل منفی میکند.
عدم اعتماد همسران به یکدیگر در حل مشکلات، یاس و ناامیدی که منجر به ادامه مشاجره در خانواده میشود، به رخ کشیدن اشتباهات و فاجعه آمیز کردن مشکلات، سرزنش کردن یکدیگر، پرداختن به مسائل گذشته به جای اندیشیدن به مخاطرات پیش رو، کاهش شور و هیجان زندگی، پرداختن به برنامههای تلویزیونی و بازیهای رایانهای و فضای مجازی، رفیق بازی و ... اشاره کرد که البته اگر زوجها برعکس این موارد را در خانه هایشان رعایت کنند قطعا کارشان به طلاق و طلاق عاطفی نخواهد رسید و خانهها گلستان میشود. عدم رعایت این موارد و درگیر شدن خانوادهها با این مسائل باعث میشود که بچهها روز به روز از پدر و مادر فاصله بگیرند و با کم شدن عشق و محبت در خانه آنها احساس پوچی و ناامنی در خانه دچار شوند، چه بسا به سمت اعتیاد یا دوستان ناباب رفته و تفکرات پوچگرایی نیز زمینه را بر تفکر و اقدام به خودنابودسازی یا همان خودکشی فراهم کند. خیلی از این دست بچهها از خانهها فراری میشوند، گرفتار فرقهها یا گروههای ناباب شده یا دست به کارها و رفتارهای ضداجتماعی میزنند. طلاق زوجین اثر مستقیم یا غیرمستقیم بر تفکر خودکشی فرزندانشان دارد. آمارها که دقیق نیستند منتها این تفکر ابتدا از خود زن وشوهر متارکه کرده یا طلاق گیرنده شروع میشود چرا که روانشناسان به دوران بعد از طلاق، دوران سوگواری میگویند و این دوران به راحتی برای هر کسی نمیگذرد و تازه خیلی از خانمها درگیر مسائلی میشوند که آنها را به سمت ناامیدی و افسردگی سوق میدهد.
من در مشاوره هایم تا میتوانم جلوی طلاقها را میگیرم و حتی شده سالها با زوجین مشاوره میکنم تا این آسیب تا جایی که ممکن است در خانواده نیافتد و بچهها کمتر دچار مشکل شوند، اما گاه هم میبینیم که ادامه برخی زندگیها به ضرر خود بچهها است و بهتر این است که این والدین به دلیل مشکلاتی که دارند از هم جدا شوند تا بچهها تربیت صحیح داشته باشند یا اینکه از خانه فراری یا دچار خودکشی نشوند؛ بنابراین طبق تجربیات من طلاق عاطفی خیلی بدتر از طلاق رسمی است، چون در طلاق عاطفی تکلیف آدمها با هم مشخص نیست و این کلاف سردرگم تا ابد شانههای افراد و بچه هایشان را سنگین میکند. البته آماری وجود دارد که نشان میدهد ۷۰ درصد بچههای طلاق از درجه قوی تا ضعیف ممکن است دچار بزه کاری شوند مگر اینکه یک طلاق آسان و مهربان صورت بگیرد و از سوی والدین مسائل مدیریت شود و بچهها کمتر آسیب ببینند. من مراجعه کنندهای داشتم دختر خانمی که ازدواج کرده بود، اما پشیمان شده بود بعد که از او میپرسیدم پس چرا ازدواج کردی، مطرح میکرد که میخواسته از خانه پدری اش خلاص شود و بعد هم اگر نتواند جدا شود دست به خودکشی میزند! شرایط درباره خودکشی مجردها یا متأهلها به چه صورت است. همانطور که گفتم آمارها دقیق ارائه نمیشود، اما به هرحال بالا رفتن سن ازدواج و تنهایی زیاد افراد، باعث ضعیفتر شدن ایمانشان هم میشود و همینها بر امید به آینده شان اثر میگذارد یکی از مسائلی که باعث میشود افراد به سمت کشتن خود نروند، همین امید به زندگی و امید به آینده است که خیلی هم اثرگذار است و دینمداری و ایمان باعث امید به آینده در افراد میشود و آمار خودکشی را حتی در اوج مشکلات کاهش میدهد. بیشتر بخوانید:روایت مخالفان ایران از حادثه خودکشی شیراز نکته پایانی ما به عنوان بندگان خدا هم خیلی باید مراقب خودمان و هم بچه هایمان باشیم، منتها جامعه امروز ما طوری شده که بیشتر والدین به کلاسهای مختلفی که فرزندشان میروند اهمیت میدهند و توجه میکنند تا تربیت نفس. حتی یک سلام کردن را گاهی والدین به بچهها آموزش نمیدهند، پس این تربیت فراموش شده است. در نهایت مهمترین نکته را بگویم که در خودکشی مهمترین و اساسیترین چیز این است که انسان به ایستگاه نهیلیستی و پوچگرایی برسد آنجاست که دیگر تفکرات از بین بردن خود رخ مینماید. دین اسلام به طور مرتب از امید میگوید. امام علی (ع) به طور مرتب از امید میگویند و اینکه ناامیدی از رحمت خدا بزرگترین گناهان است. پس با تربیت صحیح نفس فرزندان به جای خیلی کلاسها میتوان آنها را طوری بار آورد که تفکر خودکشی به ذهنشان هم خطور نکند. منبع: خبرگزاری فارس
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
کلیدواژه: سبک زندگی دینی
تقویم جهانی
خودکشی
امید به آینده
دست به خودکشی
اعتماد به نفس
تفکر خودکشی
داشته باشند
طلاق عاطفی
خانواده ها
پدر و مادر
بچه ها
خانه ها
عزت نفس
سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۴۴۲۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
مقابل یکی از شعبههای دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بیقراری قدم میزد چند دقیقهای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگیام را به تو میگفتم هرچند گذشتهها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.
در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پروندهای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بیمقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی میخواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرفها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید اینطور من متوجه نمیشوم ماجرای زندگی شما چیست آهستهتر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین میگفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاریام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی میکند و اینجا تنها زندگی میکند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانهای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه میشدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق میخواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرفهای همسرت را تأیید میکنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا اینطوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی میکند من در هفته یک روز او را میبینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که اینطوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. میخواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و میخواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران میکنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمیتوانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرفهای این زوج جوان را شنید، گفت میدانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاسهای مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی
دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل میکند. در این پرونده میبینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه میداد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق میکرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمیشد اما با سادهانگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.
با این حال زوجهای جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پلهای پشت سر را خراب میکند.
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی